آزادی چیست؟؟

آزادے چیست؟

به دنبال آزادے گشتم...

براے آزادے مبارزه ڪردم 

براے آزادے رنج بردم 

آزادے ارزان نیست

آزادے چیست؟

به دنبال آزادے گشتم...

تا بالاخره آزادے را یافتم 

نه آزادے خویش

ڪه آزادے همه را...

آزادے چیست؟ 

آزادے را یافتم

آزادے نه در میدان شهر 

آزادے نه در برج ها 

آزادے نه در خیابان و بزرگراه...

آزادے نه در ڪوچه بن بست 

آزادے نه در ورزشگاه است 

آزادے چیست؟ 

آزادے را یافتم

آزادے صحنـــے در حرم امام رضاست 

اے آزادیخواهان جهان وارد حرم شوید 

آزادے چیست؟ 

بـــے ولایت آزادے جز نامــے بیش و ڪم نیست 

انقلاب و جمهورے بیرون حرم نیست 

آنجا یک سلام انقلاب مـــے ڪند

آنجا جمهورے سلام است 

خویش را محروم از آزادے نڪن 

آزادے چیست؟ 

آزادے حق همه است 

آزادیخواه تر از امام پیدا نمــے شود

در حرم امام به روے همه باز است , حتــــے گناهڪاران...

آزادے چیست؟ 

ولایت امام همان آزادیست 

شاعر اهل بیت(ع)  استاد مسعود نوروزی


زیبا نوشت:

"خـــــود" را باید خط زد تا هر چه هست "خــــــــدا" باشد...

"خـــــــــودی" که به درد خدا نخورد "بی خود" است....


 دلـــــــــــ نــــــــــوشت:

خـــــــــــدایا "شـــــــــفا" یعنی تــــــــو.... 

وقتی "تـــــــــو" در دلــــــــــــم نباشی 

"مـــــن" مجموعه ای می شوم از "دردهــــــــــا"

بنده باش.....


از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم پرسیدند:

چرا پیش از نماز اذان و اقامه مستحب است، ولی در مورد عبادات دیگر چنین نیست؟

حضرت فرمود: به خاطر این كه نماز، شبیه حالت‏های مختلف انسان در قیامت است.

اذان به «نفخه اول» شباهت دارد كه با نفخه اول (و دمیدن اسرافیل در صور)

همه مردم می‏میرند

و از همین جاست كه نشستن و سجده كردن بعد از اذان، مستحب است،

(سجده اشاره به مرگ و بازگشت انسان به خاك و زمین است)

و اقامه نماز شبیه «نفخه دوم» است

(كه با دمیدن اسرافیل در سور، در مرتبه دوم، مردگان زنده می ‏شوند)

كه خدای متعال فرمود:

«وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ المُنادِ مِن مَّكانٍ قَرِیبٍ»1

- و گوش فراده و منتظر روزی باش كه منادی از مكانی نزدیك ندا می‏دهد.


و قیام در نماز مانند برخاستن مردم از قبرهاست

چنانكه فرمود: «یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ العالَمِین»2

- روزی كه مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می ‏ایستند. 


و بلند كردن دست‏ها هنگام تكبیرة الاحرام، شبیه دست دراز كردن برای گرفتن نامه اعمال در قیامت است،

كه خدای بزرگ فرمود: «إِقْرأْ كِتابَكَ كَفی بِنَفْسِكَ الْیَوْمَ عَلَیْكَ حَسیباً»3

(و به او می‏گوییم)كتاب را بخوان كافی است كه امروز،خود حسابگر خویش باشی.


و ركوع نماز، به خضوع خلایق در پیشگاه خالق شباهت دارد؛

چنانكه فرمود: «وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ»4

و (در آن روز) همه چهره‏ها در برابر خداوندِ حیّ قیّوم، خاضع می‏شود.

و سجودِ نماز، شبیه سجود بندگان برای خدای جهان (در قیامت) است

كه فرمود: «یَوْمَ یُكشَفُ عَن ساقٍ وَ یُدْعَوْنَ اِلَی السُّجُودِ»5

 (به خاطر بیاورید) روزی را كه ساق پاها (از وحشت) برهنه می‏گردد

و دعوت به سجود می‏شوند.


 و تشهّدِ نماز شباهت دارد به زانو زدن خلایق در پیشگاه خدای متعال در روز قیامت.


پـــــ.نـــــ:

نمازهایت رو عاشقانه بخون حتی اگه خسته ای یا حوصله نداری

قبلش فکر کن چرا داری نماز می خونی؟؟

اون وقت لذت می بری از کلماتی که تموم عمر داری تکرارشون می کنی..

تکرار هیچ چیز تو دنیا به زیبایی تکرار نماز نیست...

هرگز نمازت رو ترک نکن

ملیون ها نفر زیر خاک

بزرگترین آرزوشون بازگشت به دنیاست

تا سجده کنند

ولو یک سجده....


امام صادق (ع) می فرمایند:

کسی که از حق دم می زند با سه ویژگی شناخته می شود

ببینید دوستانش چه کسانی هستند؟

نمازش چگونه است؟

و در چه وقت آن را میخواند؟
7


تلنگـــــر:

همه فکر می کنند چون گرفتارند به خدا نمی رسند!

اما چون به خدا نمی رسند گرفتارند...


از هر راهی كه داری میری همین الان پات رو بكوب رو ترمز!


فرمون رو بچرخون و بنداز تو "صراط مستقیم"

تا تـــهِ تــــــهِ ش برو

میرسی به خـــــــــــدا...

حتی اگه آخرش بن بست باشه!

متداول ترین دعای ساعات احتزار به تمامی زبان ها


خداوندا اگر یقین داشتم که امشب می میرم الساعه توبه میکردم!


بنده باش....


هواپیما می خواست پرواز کند که متوجه شدم یک نفر با اصرار به مهماندار هواپیما، خواستار نشستن در کنار من است !

خیلی تعجب کردم ، تو این زمانه که همه از ما آخوندا فرار می کنند یکی می خواست کنار ما بنشینه ! 

سابقه نداشت کسی با این تیپ و قیافه بخواهد کنار یک روحانی بنشیند ...!


بقیه ماجرا در ادامه ی مطالب/
ادامه نوشته

انتظار طولانی...


بسم رب الحجۀ...بحق الحجۀ...اشف صدر الحجۀ...بظهور الحجۀ

آدم آفریده شد  ...

آدم گناه کرد  ...

آدم رانده شد  ...

آدم دعا کرد  ...

دعا کرد  ...

و منتظر ماند  ...

منتظر ماند ...

****

و هنوز هم آدم دعا می کند و منتظر می ماند ...

اما این بار این انتظار خیلی طولانی شده

غنچه ها باز شدند و پژمرده شدند

روزها و فصل ها از پی هم گذشتند

جمعه ها یکی پس از دیگری آمدند و رفتند اما خبری از یار نشد.

توی این لحظه های بی قراری اشک چشمانم نگران است

چشمانم هنوز منتظر است منتظر روزهای با تو بودن

آقا جان پس کی می آیی ؟

مگر نگفتی عصر جمعه می آیی؟ 

آقا جان فکر نمی کنی دیر شده؟

آنقدر دیر شده که دیگر شمار روزها از دستمان خارج است.

آه ای کاش پرسیده بودیم آخر کدام جمعه می آیی؟

اما با این حال همچنان ندایی می گوید:

لحظه ی دیدار نزدیک است.


دلـــــ.نوشتــــ:

مهدی جان !

هر زمان که می گوییم " العجل یا مولای یا صاحب الزمان "

زمزمه هایت را میشنوم که می گویی :

    صبر کن چشم دلت نیل شود می آیم

                    شعر من حضرت هابیل شود می آیم

                                         قول دادم که بیایم به خدا حرفی نیست

                                                               دل به آیینه که تبدیل شود می آیم

در محضر آیت الله بهجت:

خدا می داند در دفتر امام زمان (عج) جزو چه کسانی هستیم!

کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز(روز دوشنبه و پنجشنبه)به او عرضه می شود.

همین قدر می دانیم که آن طوری که باید باشیم، نیستیم!

افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند،

و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد

که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!

ادامه ی مطالب رو از دست ندید

ادامه نوشته

در عجبم از مردمانی که...

می دونی از کی بی احترامی ها شروع شد؟

می دونی از کی بی حجابی ها شروع شد؟

می دونی از کی پسر دیگه به حرف پدرش گوش نکرد؟

می دونی از کی دختر تو روی مادرش ایستاد؟

می دونی از کی تعداد نماز گزاران مسجد کم شد؟

میدونی از کی مانتو ها کوتاه و کوتاه تر شد؟

میدونی از کی دوستی های خیابونی بیشتر شد؟

می دونی از کی خیانت ها زیاد شد؟

واقعا میدونی از کی شروع شد؟

از وقتی پدر به همراه فرزند نشست ماهواره تماشا کرد

پدرم غصه نخور

تو وقتی فکر می کردی روشن فکری

و مرا با ماهواره تنها می گذاشتی باید فکر اینجا را هم می کردی!

از وقتی همه ی اینا شروع شد که پدرها و مادر ها باورشون نشد

بچه هاشون بزرگ شدن و دارن بزرگ میشن...

گفتن بچست بذار راحت باشه!!!



در عجبم از مردمانی که از نداری می نالند

اما بساط گناه بر خانه هایشان پهن است...

این روزها گناه از نان شب هم واجب تر است...


بی ربطــــ نوشتــــ:

شیطان اندازه ی یک حبّه قند اســت

گاهی می افتد توی فنجـان دلها 

حل می شود آرام آرام بی آنکه ما بفهمیـم ...

روحمان، سر می کشد آن را، آن چای شیرین را، شیطان زهرآگیـن ِ دیرین را

آن وقت او، خون می شود در خانه ی تن، می چرخد و می گردد و می ماند آنجا 

او می شود ما، ما می شویم او!

دلــــ.نوشتــــ:

اگــر گنـــاه میکنیم نشانـــه ی آن است که هنــوز

عاشـــق خــــــدا نشده ایم

وگرنــه

هیــچ عــاشقی روی حــرف معشوقش

حرف نمی زنــد...

نگهبان دلت باش!



ابوتــراب را گفتنـــد:


یا علــــی ما فعلتَ حتـــــی نصیرَ علیــــاً ؟

چه کردی که علــــــــــی شدی؟

فرمــــــــود:

إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبـــــــی

نگهبــــان دلــــــــــــــم بودم...



اللّهُـــم إنی أستودعک قَلبــــی  فلا تَجعل فیه أحدٌ غیرکـــــــ...

خدایـــــا قلبــــم را به تو می سپـــــارم

پس در آن هیچ کســـــــــی جز خـــــــــودت را قرار نده...



دلــــ. نوشتــــ:

شیعــــــه ام و می بالم به خویش

نه برای آنکه

مــــــولایم سال ها به شهوت شکم نهیب زد و جز جو، چیز دیگری نخورد

نه برای آنکه

مــــــولایم  درب سنگین مرد افکن خیبر را به تکانی از چارچوب قلعه کند

نه برای آنکه

مـــــولایم سال ها صبر کرد و هر روز،

روزی هزار بار از مقابل درب سوخته ای خاطره انگیز گذشت

و دم بر نیاورد برای دین خدا


نه برای علم بی نظیرش

نه برای عدالت ورزی اش

نه برای آنکه زره اش پشت نداشت

نه برای آنکه پدر همه بود و نان آور هر خانه

نه برای هزار رکعت نماز زاهدانه ی هر روزه اش

نه برای قضاوت های بی بدیلش

نه برای آنکه در کعبه آمد و در مسجد رفت

نه!

شیعــــــه ام

و در لب شور "الحمد" دارم

چرا که مــــــولای من

آقـــــای همه است

نه وامدار کسی است

نه وابسته به خاکیان

نه دلبسته ی دنیا و آنچه در اوست

نه در بند کسی جز خدا


شیعــــــــه ام و فـــــــاش می گویم

که مـــــــولای من امیری ندارد

و اوست:

امیـــــــــر الـــــمومنیـــــن


پــــ.نــــ: مولا علی امیرالمومنین (ع) می فرمایند:

نفس متجاوز و سرکش خویش را با ترک عادات ناپسند خوار نمائید

و با انجام اوامر الهی وادارش سازید

و بار غرامت های تخلفش را بر وی تحمیل نمائید،

و با ارتکاب مکارم اخلاق زینتش کنید

و از پلیدی های گناه مصونش دارید (الحدیث جلد 1 ص 34)


تلنگــــــــــر:

حق نفس بر ما این است که

این نفس را برای اطاعت الهی در مسیر اطاعت خدا به کار ببندیم

درجه ی محبت و درجه ی دوست داشتن خدا

بوسیله ی میزان اطاعت از اوامر الهی تعیین می شود...

شهید دکتر عبدالحمید دیالمه

بعد هر سختی آسانیست...


گیله مرد می گفت:

وقتی انسان به دنیا میاد دستاش پر از نیازه،

و عجیبه که هر چه جلوتر میره نیازش هم بیشتر و متنوع تر میشه،

ولی آیا هیچ از خودمون پرسیدیم که این همه نیاز و نیاز مندی برای چیه؟

خداوند بزرگ و صمد و بی نیازه

و با رحمان و رحیم بودنش نیاز بنده هاش رو با بالاترین قیمت خریداره

کافیه نیازمون رو به درگاهش ببریم و فقط از اون بخواییم

از خدا جر خدا نباید خواست....

 «ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة وقنا عذاب النار»


از شیخ بهایی پرسیدند:

خیلی سخت می گذرد چه باید کرد؟

شیخ گفت: خودت می گویی سخت می گذرد، سخت که نمی ماند!

پس خدا را شکر که می گذرد و نمی ماند....

بگذارید و بگذرید، ببینید و دل مبندید، چشم بیاندازید و دل مبازید،

زیرا دیر یا زود باید گذاشت و گذشت....


دلـــــ. نوشتــــ: میدونی خدا جونم چی میگه؟؟

میگه بنده ی نازنینم سختی ها برا اینکه جایگاه تو رو تو بهشت تعیین کنم

آخه کجای درد ما مثل درد حضرت رقیه است؟؟

سر بریده باباشون دید....

کجای مثل حضرت زینب هست که داغ همه ی عزیزاشو دید

بعد هر سختی آسانی ست

فان مع عسرا یسرا مع عسرا یسرا

ان الله یحب الصابرین



بعدا نوشت:دعا کنید خداوند از کری و کوری نجاتتان بدهد

و تا هنگامی که انسان غیر از خدا بخواهد

هم کور است و هم کر....

آیت الله بهجت(ره)

کاش دل ها بوی پاکی میداد...




、ヽ☂ヽ ``、 ``、ヽ☂ ヽ ` 、ヽ☂ヽ ``、 ``、ヽ☂ ヽ


آسمـــــــــــان رعــــــدی زد  

   ابــــــــــرها غـــــــــــریدند  

  قطـــــــــرات بــــــــــــاران 

نـــــــــــم نــــــــــــم باریدند 

بــــــوی آب  و کاهگـــــــــل... 

تــــــــق تـــــــق شیـــــروانی  

نالـــــــــــــه نــــــــــــــاودانی 

تــــوی کــــــــوچه پیچیــــــــد 

کــــــــاشکی دلـــــها نیــــــــز

چــــــون هــــــوای کــــــــوچه

پـــــــس از این باریــــــــــــدن

بـــوی پــــــــــاکی میـــــــــداد

دیالوگ زیبای خداحافظ رفیق


مرتضی: چی میخوای مسلم...؟

مسلم: دلتنگ رفتنم...

مرتضی: مسلم دلش رو گذاشت تو مشت حسین و رفت کوفه...

دیگه دلی نداشت که تو غربت کوفه بگیره یا تنگ بشه...

اگر مسلمی چرا تسلیم نیستی...اگر دل دادی چرا بی دل نیستی...؟

مسلم: دلم گرفته مرتضی....دلم گرفته مرتضی....

این همه چراغ ....توی این شهر....هیچ کدوم چشم هامو روشن نمیکنه....

این همه چشم توی این شهر....مرتضی هیچ کدوم دلمو گرم نمی کنه....

مرتضی این جا همه می دَوند که زنده بمونند...هیچ کس نمی دَوه که زندگی کنه...

این شهر همش شده زمین...دیگه آسمونی نداره...

من دلم آسمون میخواد مرتضی...

مرتضی: وقتی دلت آسمون داشته باشه چه توی چاه کنعان باشه چه توی زندان هارون آسمون آبی بالاسرته......

مسلم: از کجا یه آسمون پیدا کنم مرتضی...؟ 

مرتضی: فقط چشم هاتو باز کن تا آسمون رو بالای سرت ببینی....

زمین و آسمون از چشم های اون نور میگره پسر...

چشمهاتو روی خودت ببند.....

شاگرد کوچیکه ی کلاس


بسم رب الزهرا

خدا اجازه هست؟

منم شاگرد کوچیکه ی کلاس دنیا،

شاگرد کوچیکه که بازیگوشه وگاه گاهی

هوای شیطنت به سرش می زنه و خطا می کنه

و تو همیشه بر خطاهاش قلم عفو

می کشی و اونومی بخشی.

شاگرد کوچیکه که همیشه تکلیفاش ناقصه!

اجازه هست یه چیزی بگم :

به خاطر تمامی

خوبی ها، بخشش ها، لطف ها، نعمت ها و....

خیلی دوستت دارم

چندگاهیست وقتی می گویم...



چندگاهیست وقتی میگویم:

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن

با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد....


چندگاهیست وقتی می گویم:

صلواتک علیه و علی آبائه

به یاد مصیبت های اهل بیتت اشک ماتم نمیریزم...


چندگاهیست وقتی میگویم:

فی هذه الساعة

دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای....


چنگاهیست وقتی می گویم:

و فی کل الساعة

دلم نمی سوزد که همه ی ساعاتم از آن تو نیست...


چندگاهیست وقتی میگویم:

ولیا و حافظا

احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده

و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است....


چندگاهیست وقتی میگویم:

و قائدا و ناصرا

به یاد پیرزوی لشکرت، در میان گریه، لبخند بر لبم نقش نمی زند....


چندگاهیست وقتی می گویم:

و دلیلا و عینا

یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی...


چندگاهیست وقتی میگویم:

حتی تسکنه ارضک طوعا

یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من شاهد مدینه فاضله ات باشم...


چندگاهیست وقتی میگویم:

و تمتعه فیها طویلا

به حال آنانی که در زمان دراز حکومت شیرین تو،

طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم....


اما چندگاهیست دعای فرج را چند بار می خوانم

تا هم با آمدن نامت

دلم بلرزد

هم اشکم بریزد

هم در جست وجویت باشم

هم سرپرستم باشی

هم به حال مرددمان عصر ظهور غبطه بخورم

و هم احساس کنم خدا در نزدیکی من است...


دلــــــ .نوشتـــــــ:

جمعهــــ به جمعهـــــ ؛

شــاید ، آن هم شــاید ، نبودنت حـــــس شــود ؛

آن هــــم منتـــش بر ســـــر  بغضــهای غـــروب جــمعه هاستــــ ؛

میـــدانی ؛ ســـــرمان شــــــلوغ است آقـــــا ؛

ایــــــن دنیـا عجیب روی چشــم هایمــان سنگینـی می کنـــد ؛

راســـــتی آقـــای من ،

آمــدی بیدارمـــان کن ...

نماز دو نفره...


گفت حاج آقا من شنیده ام اگر انسان در نماز متوجه شود کسی در حال دزدیدن کفش اوست می تواند نماز را بشکند و برود کفشش را بگیرد...

درست است حاج آقا؟!

شیخ گفت: درست است اقا!

نمازی که در آن حواست به کفشت است اصلا باید شکست....


دلـــ .نوشتـــ:

الله اکبـــــر..

خرید فردا!

فوتبال امشب!

شهریه ی دانشگاه!

چرا حرف نزد!

فردا شب عروسی دعوتیم!

او خیلی از خود راضی بود!

موبایلم!

کیفم رو جا گذاشتم!

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!


گاهی در نمازهایمان همه چی هست الا خـــــدا

این نماز ها ی پریشان به درد هیچ جا نمیخورد... نمازی که بوی خـــدا ندهد...

خـــــدایا کاری کن نماز هایم همیشه دو نفره باشد...

فقط من باشم و تو....

دوباره غروب دلگیر جمعه رسید....


دوباره صــــــبح جمعـــــه شد...

دوباره عصــــــر جمعــــه شد...

دوباره آسمانـــ دلــــش گرفتـــ....

دوباره آفتاب عصر جمعــــه، گرد و غبار شرمندگی گرفتـــ....

دوباره....

خــــدای منـــ پس کی این دوباره ها، چندباره ها و هزاران هزار باره ها تمام میشود؟

این چندمین جمعـــــه است که تمام کائنات به امید ظهـــــورش دلــــ خوش بوده اند؟

و بــــاز....

و البته ما چه کرده ایم؟!

نمیدانم آیا جز عقب انداختن تاریخ آمدنش کار دیگری هم از ما برمی آید یا نه؟!

چقدر بگویم عاشقــــــم و باز گنــــاه و گنـــــاه و گنـــــاه...

خــــــداوندا پس به چه آید این وجود؟

اگر قرار است با هر نفسمــ لحظه ای به غیبتت بیفزایم به چه کار آید این نفســ های من؟

خـــــــداوندا ما حرف از چشمــ انتـــظاری محبوب می زنیم

اما به اندازه ی ساده ترین دوستانمان هم چشمــــ به راه آمدنش نیستیم...

امام من روسیاهمــــ...

دستم را خودت بگیر که جز تو کسی پرونده ی سیاه مرا هر هفته ورق می زند

و نه کسی غم و غصه ی این بار گناه مرا میخورد....

و وای بر من که دلـــــ نازنینت از آنچه کرده ام به درد امده است....


د ـــنوشتـــــ ل:

سستی کوفیان رقم زد

صلح را برای حسن...

قتلگاه را برای حسین...

هر روز از خودت بپرس

سستی ما چه رقم زده است

برای امام زمان؟؟


دانلود ترانه ی زیبای ""به طاها به یاسین 2""
از علی فانی

کلیک کنید

همسفر تا بهشت....


چقدر زیبـــــــــــــــا....

بهش گفت پول برای طلا فعلا ندارم

عوضش قول میدم هر سال بیارمت طلائیــــــه...


دلــــ نوشتـــ: همســـر یعنی همسفر تا بهشـــــت...

برای دلم اَمن یُجیب.... بخوان....

خدایــــــــــــــا اندکی معجزه میخواهم

معجزه ای بزرگ در حد خـــــــــــــــدا بودنت....

معجزه ای که اشـــــــــــــک شوقم را جاری کند.....

نا امید نیستم.... فقــــــط دلتنگـــــــــــــم....!
.

خدایـــــــــــــا

من اینجا دلم سخت معجزه میخواهد

و تو انگار معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا …!

خـــــــــــــــــدایا امروز روز مباداست.....


پــــ.نـــ:خـــــداوندا....

به دلـــــ نگیر اگر گاهـــــی

زبانم از شکـــرت باز می ایستد!!...

تقصیری ندارد قاصر استــــ...

کمـــ می آورد در برابر بزرگی اتــــ...

در دلمـــ اما همیشه ذکر خیرتــــ جاریستـــ...


دوستای خوبم محتاج دعا هستم

اگه میتونید دعام کنید لطفا بدجور محتاج دعا هستم....

منم برای شما دعا میکنم
میگن دعا در حق بقیه زودتر مستجاب می شه...
ممنونم از همتون....
یا علــــــــــی

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت...



  بسم رب القائم (عج) 


الہے و ربے ...


مہمانے ات تمامـ شد ...

قبول ڪردے تمامـ
نماز ها و روزه هایمـ را ؟!


بخشیدے مرا در
شب هاے پر فیضــ قدرت ؟!


مـטּ ڪہ بہ مددت خیلے تغییر کرده امـ ... خیلے !

به لطفــ و ڪرمت ... توانستہ امـ
لڪہ هاے سیاه قلبمـ را ...


با
پاڪ ڪטּ سفید عظمت و مغفرتت پاڪ کنمـ ...


و حالِ
♥ دلمـ ♥ را بهتر کنمـ ...



الہے و ربے ...


ڪمڪ ڪטּ از پایاטּ ایـטּ رمضاטּ تا شرو؏ رمضانے دیگر پایمـ نلغزد

و ایـטּ تغییرات را حفظ کنمـ ...






از دعاي امام سجاد (ع) در وداع با ماه رمضان:

بدرود اي بزرگترين ماه خدا و اي عيد اولياي خدا، بدرود اي گرامي ترين اوقاتي كه همراه بودي و اي بهترين ماه در ميان ديگر روزها و ساعتها. بدرود اي ماهي كه آرزوها  در آن نزديك و اعمال و كردارهاي نيك در آن منتشر است، بدرود اي همدمي كه وجودش گرامي و فقدانش درد آور  و اميدي كه از دست دادنش رنج آور است. بدرود اي ماهي كه براي گنهكاران بس طولاني بودي و در دلهاي مومنان بس پر شكوه.

امام صادق (ع): كسي كه در ماه رمضان آمرزيده نشود، تا رمضان آينده آمرزيده نگردد  مگر آن كه در عرفه حاضر شود.


دلــــــ نوشتـــــ: خــــــــــدایا
رمضان دسته خالی نرود
از در خانه ام....
می خواهی تمام گناهم را
تقدیمش کنم؟
تا من بمانم و تو و ماه شوال...

وجود خدا را حس کن....



"خــــــــدا همه چیز می شود همه کس را

به شرط اعتقاد

به شرط پاکی دل

به شرط طهارت روح

به شرط پرهیز از معامله با ابلیس


بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا

و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف

و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک

و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار

و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها....


چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه بر سر سفره ی شما

با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند

در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند

و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند

مگر از زندگی چه میخواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود؟"

ملاصـــــــدرا


دلــــــ نوشتــــــ: وقتی خـــــدا بـــــــــاورت بشه

خـــــــدا یه نقطه میذاره زیر بــــــــاورت

میشه یــــــــــــــــاورت

انتخاب با خودته....

امشب همه درهمه...

خدایا امشب درهمه

سوا نمی کنن

ماهی های سیاه رو هم میخرن....


پروردگارا ما ایمان آوردیم

ما را ببخش و بر ما رحم کن

و تو بهترین رحم کنندگانی... (مومنون، آیه ی 109)


پس کو صوت و نغمه ی داوودت؟

پس کو عصای موسات؟

پس کو دم عیسویت؟

ای خــــــــــــــــدا


ایمان ابراهیم ...

آخ ایــــــــمان ابراهیـــــــــم کو که آتیشو برام گلستان کنه؟

صبر ایوبت کو که منو از بلاها به سلامت بگذرونه؟

صوت داوودیت کو که بیاد به گوش جان من نغمه ی عشق تو رو بخونه؟

امید یعقوبت کو که منو به وصال یوسف برسونه؟

عصای موسات کو که مارهای وجودمو از بین ببره!

دم عیسویت کو که بیاد بدمه و روح ببخشه و تر و تازه کنه؟

محبت محمدیت کو که منو شیفته ی محبتت کنه؟


خدایا سهم من از این همه خیر و برکت چیه؟

عملی که ندارم!

فقط دستم به سوی درگاهت بلنده و اشکم به روی آستان تو میباره!

جز این دست خالی و اشک ریزان و دل شکسته هیچ ندارم!

تو این دل و اشک رو بخر.

و دستمو خالی برنگردون ای خـــــــــــــــدا

الهی و ربی و سیدی و مولایــــــــــــــــــــی...



فایل صوتی-تصویری زیبای رضا صادقی در مدح امام علی (ع)

دانلود کنید

العفو........ الغوث........


الهــــــــــی


راز دلـــــــ با تو چـــــه بگویـــــــــم که تو خــــــــــــود راز دلــــــــــی

دانــــــه و لانـــــه و بالـــــ  و پــــــر پـــــــرواز دلــــــــــــی

نمی دانـــــــــم با همه  اینقـــــــــــدر مهــــــــــربانی ؛ یا فقــط با مــــن؟...

ولی میدانــــــــم فقطــ  تــــــو...با مــــــــن اینقــــــــدر مهـــــــــــربانی



دلــــــــ نوشتــــــــــ: خــــــــــــدایا، از آن بالا

به این
"الــــــــــعفو" قرآن بر ســـــــــر


به این
"الـــــــــــــغوثِ" نفس بریده


مهربـــــــــان تر نگاه کــــن تا

سونوشت پیش رویـــــم

به یمن عنایت امشبت


سر بلند شود....


پــــ .نــــ:
خدایا تقدیر ما را در این شب قدر به گونه ای رقم بزن که در دنیا و آخرت

بالاترین افتخار ما
"شیعه بودن" باشد

"شیعه ی واقعی حضرت امیر(ع)"


همین و بس.

دلـــــــــ بکن....


--- با اشکِ کودکانه، خدا را صدا بزن...---


باید

-تمامِ-

امیدت

بریده شود...

اگر چشم دوخته ای به باز شدنِ این -گِره-

چشم -بِبُر-

دِل -بِکَن-

از تمامِ تعلقت ...

بگذار -آسمان-

بارانِ اجابَت

ببارَد...

دلتــــــــــــنگی...

من ماندم و چند لغت نامه....

که هیچ کدام واژه هایشان مترادف دلتنگی ها نمی شود...

کاش دهخدا می دانست دلتنگی مترادف ندارد

درد دارد....

السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان(عج)

آرزوهای دلـــــــــــــــــــم....



وقتے حوصلہ ات سر مےرود

چہ لحظہ قشنگے است که

وقتے با خود فکر میکنے امام زمان(عج) هم مانند تو روزه است


وقتے لاے قرآن را باز میکنے

چہ لحظہ عجیبے است که

وقتے فکر میکنے حسیـن(ع) هم بالاے نی همیـن قرآن را مےخواند



کاش در این روزها وقتے لیست روزه گیران را امام زمان مرور مےکند


براے چند ثانیہ هم کہ شده روے اسم مـن مکثے کند ... کاش!


! چہ آرزویـے دارد این دلـ م !

خـــــــــدای من...

خـــــــــــــــــــــــــــــــــدایا...

آغوشت را امشب به من می دهی؟


برای گفتن چیزی ندارم ....

اما برای شنفتن حرفای تو گوش بسیار...


می شود من بغض کنم

و تو بگویی: مگر خدایت نباشد که تو اینگونه بغض کنی؟


می شود من بگویم خــــــــــــــــــــــــــدایا....

و تو بگویی: جان دل....


می شود بیایی ؟

تمنا می کنم....

پروردگارت را یاد کن...



گفتم:

تو همیشه نزدیکی؛ من دورم…

کاش می شد من بهت نزدیک شم

:گفتی

و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال

هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن

(اعراف/۲۰۵)

آغوش خدا بسیار بزرگ است....

عاشقانه هایش را برای تو فرستاده ست!

گاه در کوچه می رقصد و پای کوبی می کند!

گاه شیشه ی  پنجره ی  اتاقت را می نوازد…

و برای قدم زدن، می خواندت

برخیز و خویش را از غمی که تا مرگ  احساس می بردت، رها ساز

خیس شو در بـــــــــارانی که روحت را طراوات می دهد...

بـــــــــاران، همه بهانه است

موهبتی ست از سوی خــــــــدا

گاه، خــــــــدا نیز بهانه می کند

برای بارش بوسه هایش....

و برای به آغوش کشیدنت....

از همه ی  آن لرزه گناهانی که سبب  اندوهت می شوند

آری، سروده ام را بگذار به حساب  تب و هذیان

اما باور دار که

آغوش خــــــــــدا بسیار بزرگ استـــــــــــــــ ...

نقطه چین تا خـــــدا...


وقتی بـــــــــاران می بارد یاد خــــــدا را بیشتر احساس میکنم

چون بــــــــــــــــاران یعنی نقطه چین تا خــــــــــــــــــــــدا

برای شستن خستگی ها....برای شستن حسرت ها

...می شوم تکراری ترین تصویر خیابان های شهرم

چتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر را می بندم...

می روم زیر بـــــــــــــــــــــــــــــــــــاران


شاید باران بشوید خستگی ها را

بشوید حســــــــــرت ها را...

شاید برساند بـــــاران

مرا تا خود خـــدا...