چادرم را عاشقانه می پوشم
"آیا جنایتی بزرگترازاین نسبت به زن هست که
زن را با آرایش، مد و جلوه گری سرگرم کنند
تا از او به عنوان وسیله استفاده کنند؟
عظمت زن به این نیست که بتواند چشم مردها را،
هوس هوسرانان را بخودش جلب کند؛
این افتخار برای یک زن نیست؛
این تجلیل زن نیست؛ این تحقیر زن است"
چادرم را عاشقانه تر می پوشم
چادر یعنی
آهای نامحرم برای دستهایم نقشه نکش این دست ها فقط برای گرفتن دست های یک نفرند....
برای بدنم نقشه نکش
به اندامم نگاه نکن
طرز فکرم را نگاه کن
آرامشم را نظاره کن
چادر یعنی من آرامش می خواهم
اما نه فقط برای خودم
بدان این سیاهی چادر برای تو هم آرامش می آورد
همین خودخواه نبودن است که چادر را با عشق می پوشم
دلــــنوشتــــ:
پشت ماشینش زده بود فروشی هر کسی میدید می گفت چند؟
فرقیم نمی کرد پول داشته باشد
یا نه اصلا برای خنده هم که شده می پرسید
همه به خودشون اجازه می دادن بپرسند چند؟!!
چون صاحب ماشین خودش این اجازه رو به همه داده بود
با همون تیکه کاغذی که روش نوشت بود "فروشی"
دقیقا انگار پشت شیشه شخصیتش نوشته شده "فروشی"
یعنی به همه اجازه داده....
بعدا نوشتــــ:
تمام رنگ های دنیا رو سیاه می شوند
وقتی سیاهی چادرم
قد علم میکند
چه خوب می دانستند قدیمی تر ها:
بالاتر از سیاهی رنگی نیست....


























رو بازی کنن و اسمش رو بزارن


می نویسم برای مردی که،