آزادی چیست؟؟

آزادے چیست؟

به دنبال آزادے گشتم...

براے آزادے مبارزه ڪردم 

براے آزادے رنج بردم 

آزادے ارزان نیست

آزادے چیست؟

به دنبال آزادے گشتم...

تا بالاخره آزادے را یافتم 

نه آزادے خویش

ڪه آزادے همه را...

آزادے چیست؟ 

آزادے را یافتم

آزادے نه در میدان شهر 

آزادے نه در برج ها 

آزادے نه در خیابان و بزرگراه...

آزادے نه در ڪوچه بن بست 

آزادے نه در ورزشگاه است 

آزادے چیست؟ 

آزادے را یافتم

آزادے صحنـــے در حرم امام رضاست 

اے آزادیخواهان جهان وارد حرم شوید 

آزادے چیست؟ 

بـــے ولایت آزادے جز نامــے بیش و ڪم نیست 

انقلاب و جمهورے بیرون حرم نیست 

آنجا یک سلام انقلاب مـــے ڪند

آنجا جمهورے سلام است 

خویش را محروم از آزادے نڪن 

آزادے چیست؟ 

آزادے حق همه است 

آزادیخواه تر از امام پیدا نمــے شود

در حرم امام به روے همه باز است , حتــــے گناهڪاران...

آزادے چیست؟ 

ولایت امام همان آزادیست 

شاعر اهل بیت(ع)  استاد مسعود نوروزی


زیبا نوشت:

"خـــــود" را باید خط زد تا هر چه هست "خــــــــدا" باشد...

"خـــــــــودی" که به درد خدا نخورد "بی خود" است....


 دلـــــــــــ نــــــــــوشت:

خـــــــــــدایا "شـــــــــفا" یعنی تــــــــو.... 

وقتی "تـــــــــو" در دلــــــــــــم نباشی 

"مـــــن" مجموعه ای می شوم از "دردهــــــــــا"

وقت نداریم...

 

امروز برای شهدا وقت نداریم

ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم

با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است

ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم

چون فرد مهمی شده نفس دغل ما

اندازه ی یک قبله دعا وقت نداریم

در کوفه تن غیرت ما خانه نشین است

بهر سفر کرببلا وقت نداریم

تقویم گرفتاری ما پر شده از زر

ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم

هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم

خوب است ولی حیف که ما وقت نداریم

غروب دلتنگ...

شعری دیگر از کتاب « از ناکجای یک دل پردرد»، اسم شاعر هست "صابر قره داغلو" شاعر و نویسنده

جانباز ۷۰ درصد جنگ تحمیلی نام شعر «مثل ما و نیکت»

شاعر خود و دوست جانباز و گربه معیوب و نیمکت شکسته را با هم مقایسه میکند...

من که اشکم در اومد...


روز بی نام غروب دلتنگ

من و یک یار دگر

سرمان از سخن بیهده دنگ

هر دو پس مانده ای از سفره ی پهناور جنگ

در پی خلوت دنجی بودیم نا که تحلیل شود مسئله ی بودن مان

به سر نیمکتی

که خودش سمبل بیچارگی و علت بود

ساعتی بنشستیم

عقده ها بگسستیم

طنز گفتیم، بسی خندیدیم

به نوای دل هم رقصیدیم

نغمه ی مرغ سحر شد جاری

به لب بی عاری

با سرود ایران

ختم شد مجلس ما و نیمکت

ناگهان

گربه ای لاغر و رنجور و نحیف

نرم و آرام چو موجی لغزان

از پس نیکمت و ما به چمن گاه لب جوی خزید

عجبا!

دست چپ نیز نداشت

مثل ما و نیمکت

بوکشان گشت و گشت

پفک له شده ای پیدا کرد

گاه بویید و گهی بوسه زد و گه لیسید

تا که خورد آنچه نباید می خورد

رقتی القا شد

به رفیق دل دیوانه ی من

دیدگانش پر الماس شد ودر غلتید

گونه هایش تر شد

حال من بدتر شد

هر دو بس گریه نمودیم آن شب

و سپس خندیدیم

خنده ای تلخ تر از جام شرنگ

خنده ای تلخ تر از علت و ویرانی جنگ

و چرندیه ی یک مرد دبنگ...


یه شعر دیگه هم از این شاعر نوشه بودم تو وبلاگم اونم خیلی قشنگ بود اگه دوست دارین بخونید به این آدرس برید:

http://najiyeakhar.blogfa.com/post/74

راستی این آدرس انتشارات این کتابه میتونید اطلاعات بیشتر مثل قیمت و نحوه ی تهیه رو داشته باشید:

خوش به حــــــــــــــال روزگار...

بوی باران بوی سبزه بوی خاک

شاخه های شسته باران خورده پاک

آسمان آبی و ابر سپید

برگ های سبز بید

عطر نرگس رقص باد

نغمه ی شوق پرستوی شاد

خلوت گرم کبوتر های مست..

نرم نرمک می رسد اینک بهار

 خوش به حال روزگار...


 مبارک باشد این روز جدید و این سال نو

بر همه ی کسانی که قدرت ایمانشان به رشد رسیده است.

امام خمینی (ره)


با بهاران روزی نو می رسد

و ما همچنان چشم انتظار روزگاری نو.

اکنون که جهان و جهانیان مرد اند،

آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سر رسد؟

ویحی الارض بعد موتها...

(شهید اهل قلم سید مرتضی آوینی)

ســــــــــــــــــــال نو مبارکــــــــــــــــــ

شعر

 

مناجات

من خدایی دارم که در این نزدیکیست

نه در آن بالا ها...

مهربان و خوب و قشنگ

چهره اش نورانیست...

گهگاهی سخن می گوید با من

با دل کوچک من

ساده تر از سخن ساده ی من

او مرا می فهمد

او مرا میخواند

او مرا میخواهد...

شعر

روزی هزار بار دلت را شكسته ام

بیخود به انتظار وصالت نشسته ام

هر بار این تویی كه رسیدی و در زدی

هر بار این منم كه در خانه بسته ام
 

صاحب الزمان


هر جمعه قول میدهیم آدم شویم ولی

هم عهد خویش ، هم دلت را شكسته ایم
 
چشم در راهیم اما قاصدی در راه نیست

جمعه هم امد ولی آن جمعه دلخواه نیست
 
ما کجا و بارگاه حضرت خوبان کجا؟؟؟؟؟

هر گدایی لایق هم صحبتی با یار نیست...

تکسوار قصه ها یکروزمی آید ولی

از پشت پرده هیج کس آگه نیست...
 
اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان