می دونی از کی بی احترامی ها شروع شد؟

می دونی از کی بی حجابی ها شروع شد؟

می دونی از کی پسر دیگه به حرف پدرش گوش نکرد؟

می دونی از کی دختر تو روی مادرش ایستاد؟

می دونی از کی تعداد نماز گزاران مسجد کم شد؟

میدونی از کی مانتو ها کوتاه و کوتاه تر شد؟

میدونی از کی دوستی های خیابونی بیشتر شد؟

می دونی از کی خیانت ها زیاد شد؟

واقعا میدونی از کی شروع شد؟

از وقتی پدر به همراه فرزند نشست ماهواره تماشا کرد

پدرم غصه نخور

تو وقتی فکر می کردی روشن فکری

و مرا با ماهواره تنها می گذاشتی باید فکر اینجا را هم می کردی!

از وقتی همه ی اینا شروع شد که پدرها و مادر ها باورشون نشد

بچه هاشون بزرگ شدن و دارن بزرگ میشن...

گفتن بچست بذار راحت باشه!!!



در عجبم از مردمانی که از نداری می نالند

اما بساط گناه بر خانه هایشان پهن است...

این روزها گناه از نان شب هم واجب تر است...


بی ربطــــ نوشتــــ:

شیطان اندازه ی یک حبّه قند اســت

گاهی می افتد توی فنجـان دلها 

حل می شود آرام آرام بی آنکه ما بفهمیـم ...

روحمان، سر می کشد آن را، آن چای شیرین را، شیطان زهرآگیـن ِ دیرین را

آن وقت او، خون می شود در خانه ی تن، می چرخد و می گردد و می ماند آنجا 

او می شود ما، ما می شویم او!

دلــــ.نوشتــــ:

اگــر گنـــاه میکنیم نشانـــه ی آن است که هنــوز

عاشـــق خــــــدا نشده ایم

وگرنــه

هیــچ عــاشقی روی حــرف معشوقش

حرف نمی زنــد...