روزه داری در اسارت....

ماه رمضان شروع شده بود
عراقی ها به اسرا خیلی سخت می گرفتند
نماز خوندن و روزه گرفتن جرم محسوب می شد
بارها عراقی ها می ریختند و نمازمون رو خراب می کردن.
برای اینکه روزه بگیریم نقشه های زیادی می کشیدیم.
بچه ها غذای ظهر رو تو نایلون می ریختند و زیر پیراهنشون پنهان می کردند
و این میشد غذای افطار.
وای به حال کسی میشد که لو می رفت.
حسابی شکنجه اش می کردند.
بعضی ها هم ته مونده ی غذای شب رو برای سحری نگه می داشتند.
ماه رمضون با تمام سخی هاش خیلی با صفا بود...

ماه رمضون وقتی با خیال راحت سر سفره ی افطار می شینی
وقتی با صدای دلنشین الله اکبر روزه ات رو باز می کنی
یادت باشه یه عده ای ترس و لرز روزه گرفتن رو به جون خریدند،
تا الان با خیال راحت دلمون به خدا وصل بشه...
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۲ ساعت توسط بچه سید
|
می نویسم برای مردی که،