صحبت فاطمه مغینه دختر شهید عماد مغنیه درحضور امام خامنه ای(دام ظله العالی) :

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، والصلاة والسلام علی أشرف الخلق و أعز المرسلین، سیدنا و حبیب قلوبنا، أبی‌القاسم محمد بن‌عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین.

سرورم و ولیّم، حضرت رهبر امت! روحم به فدایت.
برادران و خواهرانم! سلامی از دل مقاومت و مقاومین، از لبنان عزیز؛ لبنان سرزمین مقاومت و جهاد، لبنان كشور اسلام و صحنه‌ی دفاع از فلسطین، كشور شهید سیدعباس موسوی و شهید شیخ راغب حرب و سردار شهید عماد مغنیه، كشور رهبر مقاومت و مرد ایمان و صلابت جناب سید حسن نصرالله.

سرورم! من دختر شما هستم، فاطمه دختر سردار شهید عماد مغنیه، مجاهد عظیم كه به مدت بیش از 25 سال، تمام تلاش‌های نیروهای اطلاعاتی و امنیتی را به باد داد و شبكه‌های اطلاعاتی آنان را تخریب كرد و هیبت بزرگ‌ترین ارتش‌های دنیا یعنی ارتش آمریكا و ارتش اسرائیل را نابود كرد.

وز من و صدها تن از فرزندان عماد مغنیه -جوانان انقلابی كه افتخار دیدار با آنها را داشتم- در حالی كه طاغوت‌ها یكی پس از دیگری ساقط می‌شوند و آفتاب اسلام از نو طلوع می‌كند، به ایران آمده‌ایم تا از نور انقلاب اسلامی و از رهبر حكیم و عظیم خود الهام بگیریم كه چگونه راه شهیدانمان را ادامه دهیم و خون پاكشان را مصون بداریم و چگونه با توطئه‌ها و مكر دشمنان اسلام  مقابله كنیم. دشمنانی كه مرحله‌ی آخر شكست نهایی‌شان را تجربه می‌كنند. به كشوری آمدیم كه از عطر روح انقلاب آن، مقاومت تأسیس شد. آمدیم تا عهد ببندیم كه ما جوانان مسلمان از اسلام دفاع خواهیم كرد و مقاومت را ادامه خواهیم داد و كشورهای اسلامی‌مان را از پلیدی مستكبران پاك می‌كنیم.

مبارك باد بر ما و همه‌ی امت، این همایش جهانی پیرامون بیداری اسلامی كه مفاهیم و عناوین را بازسازی می‌كند و معانی حقیقی هر آن‌چه را كه اتفاق افتاده است باز می‌یابد و اعتبار هر آن‌چه را كه اصیل است به آن برمی‌گرداند و نقاب را از هرچه تصنعی و تحریف شده و باطل است، می‌اندازد. مبارك باد بر ما و همه امت از مشرق تا مغرب، این ارتباط تاریخ با تاریخ و ارتباط خون با خون و ارتباط جهاد با جهاد و روابط انقلاب با انقلاب و ارتباط پیروزی با پیروزی.

علت بیداری اسلامی، علت امید و علت كار كردن یكی است؛ مردی از قم كه از رود نبوت وضو گرفت و از شریف‌ترین رسالت‌ها یاد گرفت، در روزی كه همه خواب بودند به‌پا خواست تا از اعماق تاریخ صلا دهد: «مرگ بدون ذلت زندگی است» و با همه‌ی وجود خود فریاد زد: «مساجد سنگرهای شماست، سنگرهایتان را خالی نكنید» تا امت اسلامی پیروز و بیدار شود و افتخار بورزد و عرش روی دست‌های جوانانش و در عقول و قلوبشان حمل شود، تا پرچم خدا با دست‌های مردان خدا و با رهبری بقیة‌الله (عجل‌الله‌تعالی‌فی‌فرجه‌الشریف) بلند باشد.

فاطمه مغنیه در مورد پدرش می گوید:

شهيد عماد مغنيه يک پدر واقعي بود که همه وظايف پدري را به خوبي انجام مي‌داد، رابطه من با پدرم يک رابطه دوستانه و صميمي بود و هميشه با او در ارتباط بودم و حتي در خيلي از مسايل جزئي نيز از او مشورت مي‌گرفتم. 

وي پدري مهربان و مسؤوليت پذير، در خانه، دوستي واقعي و خيرخواه براي من و استادي دلسوز براي فرزندانش بود. پدرم به رعايت شؤون و عقايد اسلامي از جمله حجاب پايبند بود. او افراطي نبود ولي بر بر دوري از محرمات خيلي تأکيد داشت. 


 
 شهيد عماد مغنيه براي من يک استاد مشاور دلسوز بود، قبل از شهادتش من مشغول امتحانات علوم سياسي بودم. پدرم يک بار يکي از کتاب هاي درسي ام را خلاصه کرد و بعضي موارد را برايم تشريح و تفسير کرد. وقتي از او درباره يک موضوع سؤال مي‌کردم بسيار با حوصله برايم توضيح مي‌داد.

ما مدتها بود نگران بوديم که نکند براي پدر اتفاقي بيافتد و گريه مي‌کرديم. ما وضعيت سخت امنيتي وي را درک مي‌کرديم و در ذهنمان بود که ممکن است شهيد يا اسير شود اما سعي داشتيم اين افکار را از خودمان دور کنيم. ما فکر نمي‌کرديم که شهادت او تا اين حد نزديک باشد.

بسياري از دوستان و همکاران من نمي‌دانستند که من دختر عماد مغنيه هستم و خيلي از آنان بعد ازشهادت پدرم مرا مورد عتاب قرار مي‌دادند که چرا به آنان نگفته‌ام.

من به دليل مسايل امنيتي نمي‌توانستم واقعيت را به آنان بگويم ولي امروز با افتخار به آنان مي‌گويم.

شهدا ، زندگي شان را فداي جامعه مي‌کنند و از ميان ما مي روند اما با اين حال گويي او اکنون بخشي از زندگي ما را تشکيل داده است و با ما زندگي مي کند. 
ضرورت ندارد که پسر يا همسر يا دختر شهيد نسخه‌اي از شخصيت شهيد باشد. هر کسي در زندگي خود روش و اهدافي دارد اما مسؤوليت ما در اين است که آنچه از شهدا آموخته‌ايم براي ديگران بازگو کنيم و آنان را به ويژه با افکار شهدا آشنا کنيم.
 
 


زندگی نامه ی شهید عماد مغنیه:

شهيد "عماد مغنيه " معروف به "حاج رضوان " در ماه جولاي سال 1962 ميلادي در شهر صور ديده به جهان گشود.


خانواده شهيد مغنيه كه متشكل از پدر ، مادر و دو برادر وي به نام‌هاي "جهاد " و "فؤاد" كه بعدها به شهادت رسيدند ، پس از مدتي از صور به حومه جنوبي بيروت نقل مكان كردند و در اين منطقه بود كه شهيد مغنيه ، تحصيلات ابتدايي و دبيرستان خود را گذراند و پس از آن در جواني ، وارد دانشگاه آمريكايي بيروت (AUB) شد.

شهيد مغنيه در اوايل دهه هشتاد ميلادي به "نيروي 17 " شاخه نظامي جنبش آزادي‌ بخش فلسطين پيوست كه نيرويي ويژه براي حفاظت از مبارزاني مانند ابو عمار ، ابو جهاد و ابود اياد تشكيل شده بود .

 او از همان زمان ، در عمليات انتقال سلاح از جنبش آزادي‌ بخش فلسطين براي مقاومت اسلامي لبنان كه در حزب‌الله و جنبش امل نمود دارد نقش اساسي داشت اما در پي اشغال لبنان در سال 1982 ميلادي از سوي رژيم صهيونيستي ، مبارزان جنبش آزادي ‌بخش فلسطين مجبور به ترك لبنان شدند.


با خروج مبارزان فلسطيني و سازمان آزادي ‌بخش از لبنان ، عماد مغنيه نيز به صفوف رزمندگان افواج مقاومت اسلامي (جنبش امل) پيوست كه از سوي امام موسي صدر و شهيد مصطفي چمران تأسيس شده بود اما شهيد مغنيه در ادامه و همزمان با انتقال سيد حسن نصرالله از امل ، به حزب تازه ‌تأسيس حزب‌الله پيوست.


شهيد مغنيه پس از اجراي موفقيت ‌آميز چند عمليات‌ به عنوان فرمانده گارد حفاظت مقامات بلند پايه حزب‌الله منصوب شد و پس از آن به عنوان مسؤول عمليات ويژه حزب‌الله انتخاب شد.


شهيد عماد مغنيه كه به دوري از رسانه‌ها شهرت داشت به "مرد سايه " در مقاومت اسلامي شهرت داشت و بسياري او را مغز متفكر حزب‌الله قلمداد مي‌كردند . وي بيشترين تعداد عمليات عليه رژيم صهيونيستي را در جهان به نام خود ثبت كرده است .


شهيد عماد مغنيه سه‌شنبه شب 23 بهمن سال 1386 در پي انفجار در خودرويي بمب‌گذاري‌شده در دمشق ، به شهادت رسيد.

رژيم صهيونيستي يك بار در سال 1373 اتومبيل او را در ضاحيه _ بخش جنوبي بيروت شناسايي كرد و به آن حمله ‌ور شد ولي او در اتومبيل نبود و برادرش به شهادت رسيد .

 اين پس از آن بود كه رژيم صهيونيستي 5 ميليون دلار جايزه را براي كسي كه خبري از او بدهد ، تعيين كرده بود و هر سال پس از اعتراف به ناكامي ، مبلغ هديه را 5 ميليون دلار افزايش داده بود .

عماد مغنيه در جريان جنگ 33 روزه يكي از چندين فرمانده آن بود و نقش بسيار ارزنده‌اي در جنگ 33 روزه _ تموز _ ايفا نمود.


اسرائيل اما به صورتي شتاب‌زده بلافاصله بعد از اين عمليات ترور با استقبال از اين عمليات مدعي شد كه در اين ترور دست نداشته است.